شطرنج هميشه برای بردن نيست، گاهى هم فقط براي آموختنه؛ زندگى هم همینطور. "Channel : Clipped"

بزرگ شدن تعریف اینه که چقدر بدبختی رو بتونی تحمل کنی

"The_Professor"

چهار ماهه به قول وبلاگیا آپ نشدم و چهار ماه که مرگ شوهر عمه م رو داشت مرگ تعداد زیادی نخبه تو سرنگونی هواپیما رو داشت سیل سیستان و حادثه ازدحام مراسم تشیع پیکر و استرس جنگ و قتل عام وحشیانه هزاران جوجه رو داشت و اتفاق های بد دیگه خب اتفاق خوب فردی و اجتماعی هم داشت . و مسئله کرونا که جهان رو به شکل سریالهای علمی تخیلی هالیوودی دراورد. چقدر اتفاق در عرض چند ماه میتونه بیفته هستی روی لبه ی چاقوئه ..همونقدر ناپایدار میگن در کنار میلیونها نکته بد و منفی از معدود نکات خوبی که کرونا داشت این بود حال همه ادمها در تمام نقاط جهان یک جور بود !!!! ولی خب نه ! ترس ها و نگرانی ها و گرفتاری ها ، باز هم در میان ضعیف تر ها بیشتر بود . یک نفر به اندازه ۱۰ هزار سال اگر عمر کنه پول پس انداز داره و میره با همسرش تو یه جزیره خودش رو قرنطینه میکنه ولی در مقابل یکی کارگر روز مزد و برای یک ماه آینده خودش هم پس اندازی نداره . امیدوارم هر چه زودتر این بیماری در جهان از بین بره . ..

..

من کجای این ترانه گم کردم , دست های شقایق خود را

همصدای من، داریوش بخون , بغلم کن ، یاور همیشه مومن را

قهوه ی سردِ هنوز روی شعر فروغ ، پوچی و گریه و پشت درختی سرد

کوچه ی تاریک و ابر سیاه و روزگاری تلخ ، هیزم شکن و لبخند تو و کلی درد

شهر هم آغوش به غم وا کرد ،  نه تو هستی و نه درختی هست

‌‌فصل مرگ است یا بهاری سرسبز ، از درخت و تو و رویا ...تبری در دست

تو کجای این خواب ها جا ماندی ، لبخند تو شد با کابوسهایم همدست

از پشت پنجره ی خواب های این نامرد ، گریه میکردند به رازقی های پر پر

"م"

.....

+فک میکنی از عمرمون چقدر مونده

_نمیدونم شاید تا اولین غم بزرگ

+پس وقت برات خیلی مهمه ! که توی هیچ سنی وقتت رو هدر ندی؟ باور داری خودت رو؟ که هنوز میتونی چیزهایی رو تغییر بدی ؟

_نه زمان مفهوم خودش رو برام از دست داده دیگه چیزی برای تجربه کردن برام جذاب نیست .

+برو دنبال کارایی که دوست داری ،ارزشمتدترین چیزها رو هنوز داری ، اعتماد به نفس خودتو پیدا کن

_ احساس میکنم دیر شده ، بلاخره باید با ترس ها روبه رو شد یه روز چشم وا میکنی میبینی اون ساعتی رسیده ک باید بمیری و هیچی دیگ مهم نیست جز خوندن غزل خداحافظی !

+هنوز که نرسیده ، به قول فارست گامپ مرگ بخشی از زندگیه ، فراموش نکن من دشمنتم دوستت نیستم ولی تو به من بیشتر نیاز داری!

_میدونی زندگی هم آخه مثل گریه ی یه دیوونه ی همیشه خنده رو میمونه همونقدر تلخ .خب میگی منتظر چی باشم .همیشه ادم منتظر اینده هست و همیشه گذشته از اینده بهتره

+خب هیچ وقت نمیاد روزی که دردی نباشه فکری، ترسی نباشه و با همه اینا باید زندگی کرد و خوشحال بود .و دنبال پول و هنر رفت و هی دنبالشون رفت ولی بهشون نرسید !هیچ رنجی پایدار نیس ولی امید چرا .برای اینکه فردا رو ببینی باید امروز رو پشت سر بزاری .

_دنیای تو با من چند چندین سال نوری فاصله داره انگار ! به نظرت ما برای چی به دنیا اومدیم ! درد و سختی یا پول و آموختن خب بعدش چی ، حس میکنم احمقم که هستم

+باز به قول فارست گامپ احمق اونیه که فکر میکنه احمقه.. ما برای تلاش ساخته شدیم تلاش برای بهبود زندگی اونایی که دوس داریم . مثلا خودمون چون خودمونم دوس داریم ، ما همه به دنبال نداشته هامونیم

_ولی من فقط دلم میخواد برم وسط یه داستان تخیلی ورق بخورم

+از کجا میدونی الان توی داستان نیستی ، تو باید برای خواننده جذابترش کنی

_باید بگم دشمن عجیبی هستی

+تو هم از اونایی که تا وقتی اون چاقوی لامصب بیخ گلوته و قشنگ مرگ و گم شدن رو حس میکنی جدا میشی از خودت انگار لامپ مغزت روشن میشه ولی به محض اینکه چاقو رو برمیدارن لامپ خاموش میشه تو عین یه بچه ی تخسی که تا وقتی گرفتیش مظلوم میشه ولی ولش ک میکنی شروع میکنه شکلک دراوردن و فرار کردن .

...

بهار اومد ، بارون هست ، نسیم سرد ، میخونه ..یار دیرین

بهار اومد ، خیابون سبز ، درخت نخل ، گل میده . یار دیرین

خودت گفتی اون روزا ، رنگ ابی رویامه ،

با تو دنیای من! با تو دنیای من.. یار دیرین

خودت گفتی اون روزا ، با تو میمونم تا آخر..

پس چرا رفتی ..پس چرا رفتی .. یار دیرین

مث خورشید کارونی .تو زیبایی.. زیبایی.. بزرگی

مث ابرای خوزستان پریشونم..پریشونم.. پریشون

به کوه تشکوه سپردم ، درد دلم را ،سوخت با من ،

دوری امان امان .. دوری امان امان .. یار دیرین

بهار اومد دلگیره.. هوای شهر غمگینه

نگاه تو روز آخر ..آخرین راز دنیا بود..

 دوری امان امان.. دوری امان امان.. یار دیرین

 شب میزند، نور ماه تابان،در هوای جانان،با دو چشم گریان ،در خیابان

 هر کوچه ای ، یاد تو می افتم ، دست تو در دستم ، با خیالت هردم ، زیر باران

به موج غم ها بدهد ، طرح چشم تو را ..

همره بیخوابی ، شب رو بیتابی، سایه ی تنهایی ، در کنارش

به حال نالان ببرد، زخم‌ فاصله را..

 سوز دل به صدایی،نغمه های جدایی ، خلوت مهتابی،هم صدایش

خوشا سازی ، از نی آزادی ، چشم خیس شادی ، بزم غمیگین ِ ، دل بریدن

یادا دلی ، از سیاهی عاری، قصه ی غمباری ، رقص مغموم ِ ، زنده بودن

به دست بادی بدهد ، موی لخت تو را ،

ساحل رویایی ، راز بی پایانی ، آبی دریابی ، پشت پلکش

به بال صحرا بزند ، رد پای تو را ،

فال بی همتایی ، قاصد آمالی ، نامه ی می آیی ، بار دوشش

"م"